سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پینه دوز ... - S@tIran


ساز مخالف
پارسی بلاگ
ایمیل من
منو بشناس
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
12305

:: بازدید امروز ::
4

:: موضوعات وبلاگ ::


:: پیوند به وبلاگ ::

پینه دوز ... - S@tIran

:: همراهان من ::


Black Guitar
گیتار
جزیره نشین ...
حرف من
واسه تو قد یه برگم
زنده به گور
سینه سوخته

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: اینو گوش کن ::


:: آرشیو من ::

آرشیو پستهای بیهوده

84/8/17 :: 12:39 صبح


قدیما یه پینه دوز بود ... دلا رو وصله میکرد

دلای پاره پاره ... چروکیده ... پر غم و درد

مرد پیچاره رو با درد و غم آمیخته بودن

واسه تعمیر ... دلا رو دور و برش ریخته بودن

غصهء کهنه ... تو یک دل مثل یه سنگ شده بود

یه دلی ... وصله میخواست ... اون یکی ... تنگ شده بود

یه دلی برق و جلاش پاک شده بود ...

یه دلی آرزوهاش خاک شده بود ...

یکی سوراخ بود و خون چکه میکرد ...

بسکه پر شور میتپید ... رگهاشو صد تکه میکرد

یکی از داغ غمها سوخته و تاول زده بود

اما یک دل دیگه هیچ چاره نداشت

که بشه باز روی اون وصله گذاشت !

پاره و سوخته و تاول زده بود ...

واسه وصله اش دیگه هیچ چاره نبود !

برید آنرا و نمود ... وصلهء جای دگر ...

کرد ترمیم از آن دل همه دلهای دگر ...

گرچه آن دل زمیان رفت و ز هستی واماند ...

بر دل هر کس از آن دل اثری بر جا ماند ...

هر که دلباخته تر مهر کسان بگزیند ...

پارهء دل شده ... بر قلب همه بنشیند ...