سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زنده به گور ... - S@tIran


ساز مخالف
پارسی بلاگ
ایمیل من
منو بشناس
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
12310

:: بازدید امروز ::
9

:: موضوعات وبلاگ ::


:: پیوند به وبلاگ ::

زنده به گور ... - S@tIran

:: همراهان من ::


Black Guitar
گیتار
جزیره نشین ...
حرف من
واسه تو قد یه برگم
زنده به گور
سینه سوخته

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: اینو گوش کن ::


:: آرشیو من ::

آرشیو پستهای بیهوده

84/8/14 :: 4:57 صبح


من بر صلیب زندگی مصلوب...

با او همانند کبوترهای بی آرام ... در پهندشت آسمان پرواز میکردیم ...

ما هر دو یک پر داشتیم اما ... من بر صلیب زندگی مصلوب ... و او راه دگر داشت !

با هم در این پرواز بی آهنگ ... بیهوده میرفتیم ... بیهوده میخواندیم ... بیهوده اصلا فکر میکردیم !

من خود کشی کردم ! با خنجری خونین سر خود را ... از تن جدا کردم ...

درهم شکستم استخوانم را ... از هم جدا کردم تمام بند بندم را ...

بر روی سنگ مرده شو خانه ... با آبرویم خویش را شستم ...در پردهء آن راز شیرین و گنه آلود ... خود را کفن کردم ...

با پنجهء خونین گور خویش را کندم ... انداختم خود را در آن گودال ... با خاک قبر ... خویش پوشاندم ...

با آخرین قدرت ... کوهی کشیدم روی گور خویش ... مردم ... ولی احساس میکردم !

اکنون هزاران سال بگذشتست ... که زنده ام در گور ... گویی که دنیا ساعتش وارونه میچرخد ! تاریخ ... یخ بسته است ...

پاشیده از هم گوشتهایم ... پوسیده مغز استخوانم ... کس نشنود " ای وای ... ای وایم ! "

می خواهم اکنون برکشم فریاد ... اما دهان من پر از خاک است ... سنگی درون کاسهء چشمم فرو رفتست ...

اینجا .... با صد هزاران کرم ... که میخورندم ... کوهی بروی سینه ام خواب است ...

اکنون هزاران سال بگذشتست ... که زنده ام در گور ...

باری خداوندا پشیمانم ... من قاتل خویشم ... رنج هزاران ساله ام کافیست ...

این کوه را از سینه ام بردار ...

یا زنده ام کن ... یا بکش یکبار ... آسوده ام بگذار ...

بعد از هزاران سال ... دارد زنی بر گور من آرام میگرید ...

دارد زنی میمیرد از افسوس ... خدایا !!! ... اینجا که اصلا آشنایی نیست ...

پس این صدای کیست ؟؟؟  ........ آه ... این صدای اوست ...

چون من پر خود را شکستم بی پرش کردم ! ...